وبلاگ خبررسانی

وبلاگ خبررسانی

اطلاعیه‌ها، خبرها و دانستنی‌های مرتبط با افغانستانی‌ها
وبلاگ خبررسانی

وبلاگ خبررسانی

اطلاعیه‌ها، خبرها و دانستنی‌های مرتبط با افغانستانی‌ها

حمایت از وبلاگ خبررسانی

اگر می‌خواهید از وبلاگ خبررسانی حمایت کنید،

می‌توانید هدیه‌های نقدی خود را به شماره حساب بانکی زیر واریز کنید.

بانک مسکن

شماره حساب: 710120914449

شماره 16رقمی: 6280 – 2314 – 7789 9818


تسلیت ...


متأسفانه، راهپیمایی مسالمت‌آمیز 2 مرداد جنبش روشنایی در کابل به خون آغشته شد. اندوه جانکاه شهادت هم‌وطنان‌ برابری‌طلب‌مان در کابل را تسلیت عرض می‌کنیم و از خداوند منان برای بازماندگان‌شان صبر جمیل مسئلت داریم. خداوندا از ته قلب از تو می‌خواهیم سایهٔ صلح و آرامش را بر سر همه‌مان بیفکنی، ستمکاران را زودتر به جزای اعمال‌شان برسانی و ستمدیدگان را یاری رسانی.

آمین یا رب العالمین!

صفحه اینستاگرام رامبد جوان!

رامبد جوان، مجری برنامه خندوانه، پس از میزبانی دو مهمان افغانستانی در خندوانه، در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

«سلام عزیزان. خواهش می‌کنم اونایی که فکر می‌کنن از همه دنیا بهترن یه کم صبور باشن و مهمونای امشب رو تماشا کنن و اگه نمی‌تونن افراد موفق افغانستانی رو تحمل کنن، نفس عمیق بکشن و امشب روزه کامنت گذاشتن بگیرن. رفتارها و افکار نژادپرستی یکی از محکوم‌ترین چیزاییه که بشر به خودش دیده. بعضی‌ وقت‌ها دلم می‌خواد گوش بعضی‌تون رو از دو طرف بگیرم و یه دور دور خودتون بچرخونم!!!»

(روی تصویر کلیک کنید تا بزرگ‌تر شود!)

 

اطلاع‌رسانی در وبلاگ: 1395/3/13

منبع:اینستاگرام رامبد جوان (دسترسی در 1395/3/13)

سخنانی تأمل‌برانگیز!

در زیر بخش‌هایی از سخنان حجت‌الاسلام و المسلمین حسینی قمی، کارشناس برنامه سمت خدا، را می‌شنوید و می‌خوانید (پخش در 1395/2/14 از شبکه 3):

 

«... در برخوردها رعایت بکنیم من نمی‌خواهم گلایه بکنم ولی به هر ترتیب جای گلایه هم دارد باور بفرمایید مهاجرینی که این را غریبه نشنوند. اینجا می‌گوییم فقط من و شما و مخاطبین سمت خدا بشنوند مهاجرین از ملیت‌های مختلف ایرانی باشد افغانی عراقی باشد می‌روند در کشورهای اروپایی که ما اینها را دولت کفر می‌دانیم کسی غیر از خودی نشنود آنها برخوردشان با مهاجرین بهتر از برخوردی است که ما با مهاجرین داریم درست است آنها به خاطر مشکلات خودشان مهاجرپذیر هستند یعنی اگر اروپا امروز مهاجر می‌پذیرد به خاطر مشکل جمعیتی است آنها در تهدید جمعیت هستند نسل‌شان منقرض می‌شود یکی از انگیزه‌های‌شان این است که اگر مهاجر می‌پذیرند برای این است که این مشکل را برطرف بکنند مشکل نیروی کارشان را حل بکنند همه‌ اینها را درک می‌کنم ولی در عین حال آنها که کافر هستند مهاجر ایرانی عراقی افغانی باشد به مراتب از اینکه ما برخورد می‌کنیم رفتارشان بهتر است مهاجر می‌تواند شناسنامه بگیرد پاسپورت آن کشور را می‌گیرد کرامتش حفظ می‌شود در بالاترین رده‌ها مسئولیت دارد، در حد رده‌های بالا. من نمی‌خواهم بگویم بینندگان پیام بدهند شما خبر ندارید قوانین نیست، هر چه قانون است ما کاری نداریم ولی کرامت که کاری ندارد؟ من خبر دارم از مشکلات اگر آنها می‌پذیرند آنها هم به انگیزه‌ حل مشکلات خودشان است ولی این کرامت را در یک کشور اسلامی که ما هستیم ما به یک مهاجر خیلی باید کرامت انسانی اسلامی بدهیم برخورد ما خیلی باید بهتر باشد ...»

(روی تصویر کلیک کنید تا بزرگ‌تر شود!)

 

اطلاع‌رسانی در وبلاگ: 1395/2/26

منبع:آرشیو صوتی و آرشیو نوشتاری سمت خدا (دسترسی در 1395/2/26)

سنگـسار!

یکی نامرد نصرانی
زنی را نزد عیسی برد،
و در محضر شهادت داد
که این زن پاکدامن نیست!

...
 زن از شرم گنه
چون آهوی زخمی، هراسان بود
و مروارید اشکش
از خجالت روی مژگان بود،

مسیحا از تأثّر،
همچو گردابی به خود پیچید،
و توآم با سکوتی سوی یاران دید،
ز چشم همرهانش
ناگهان برق غضب جوشید،

یکی آهسته،
امّا با ادب پرسید:
که ای روح مقدّس
از چه خاموشی؟
چرا از جرم این پتیاره
این سان دیده می‌پوشی؟
سزای این چنین جرمی
مگر بر تو مبرهن نیست؟

ولی فرزند مریم،
همچنان با شاخۀ خشکی که بر کف داشت،
نقشی بر زمین می‌زد،
و با پای تفکر
گام در راه یقین می‌زد،

که ناگه،
اعتراض دیگری، زان جمع، بالا شد.
که ای عیسی!
چه می‌خواهی؟
گناه او نمایان است،
سزایش سنگباران است،
چراغ عفت مریم،
درون سینۀ این دیو، روشن نیست،
و این بدکاره را راهی،
به جز در زیر سنگ شرع، مردن نیست.

مسیحا از پی اندیشه‌ای کوته،
سکوت تلخ را بشکست،
و چون روشن چراغی،
در میان دوستان بنشست،
و گفت: آری،
سزایش سنگباران است،
ولیکن سنگ اوّل را،
به سوی این زن آلوده در عصیان
کسی باید بیندازد،
که خود عاری ز عصیان است
و دامانش،
رها از چنگ شیطان است!
و می‌پرسم:
که مردی با چنین اوصاف،
اندر جمع یاران است؟

مسیحا حرف خود را گفت،
و سر را در گریبان کرد،
و همراهان خود را،
زان قضاوت‌ها پشیمان کرد!

که را جرأت،
که نزد پاک جانان
جان خود را
پاک از لوث خطا بیند؟
که را زهره،
که خود را پاک،
نزد انبیا بیند؟

پس از لختی،
کز آن بی‌حرمتی
یاران خجل گشتند،
و از محضر برون رفتند ؛
مسیحا ماند و آن زن ماند
و عیسی با زبان نرم،
آن محجوبه را فهماند،
و با اندرزهای پاک،
بذر عفت و نیکی،
به دشت خاطرش افشاند،

...
 و آن زن،
با هوای تازه‌ای،
بیرون ز محضر شد،
و تصویر نویی،
از شرع،
در ذهنش مصوّر شد،
که از خون بنی آدم،
چراغ شرع، روشن نیست ؛
و راه شرع،
تنها راه، کشتن نیست!

تو را،
ای ادّعاپرداز احکام مسلمانی،
نمی‌گویم مسیحا شو،
که ایمان پیمبر،
در دل و جان تو و من نیست،
ولی سر در گریبان کن،
و از خود نیز پرسان کن،
که اعمال تو آیا،
گاهگاهی،
بدتر از کردار آن زن نیست؟
و از داغ هزاران جرم پنهانی
بگو ای مرد،
ترا آلوده‌دامن نیست؟!

سرودهٔ استاد رازق فانی
شاعر پرآوازۀ افغانستانی